خاطرات هفته 20 بارداری
به نام خدای مهربون از چند هفته قبل وقت گرفتم که این بار بریم سونوگرافی برایه بررسی سلامتت 26 مرداد بود که پرنسس مامان 20 هفته ش بود... 346 گرمم وزنش ... مامان جون اون روز به بابایی اجازه ندادن بیاد ببیندد همان طور که شنیده بودم آقای دکتر خیلی خوش رو نبودن, اما تو کارشون دقیق بودن برا من و بابایی هم همین مهم بود... سونوگرافی شروع شد همه جا ساکت بود آقای دکتر بد اخلاقم مشغول اندازه گیری بود ,روبرویه مامانی هم یه مانیتور بود که میدیدمت,همش زیر لب آیت الکرسی میخوندم که همه چیز خوب باشه... بالاخره صدایه آقایه دکتر بعداز نیم ساعت که برایه مامانی انگار یه عمر بود که گذشته , بلند شد. گفت خداروشکر همه چیز خوبه .....